برای بیش از یکدهه، ایران درگیر مذاکره بوده است؛ اول با سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) و سپس با گروه 1+5 (اعضای شورای امنیت به علاوه آلمان). اگرچه طرف غربی تلاشی بسیار جدی برای متوقفکردن برنامه هستهای جمهوری اسلامی انجام داد اما اکنون بیش از هزار سانتریفیوژ در نیروگاههای ایران در حال چرخش است و این مسئلهای است که به مذاق دنیای غرب خوش نمیآید. این روزها اوباما پس از انتخابات ریاستجمهوری اعلام میکند که علاقه دارد صادقانه پرونده هستهای ایران را از طریق دیپلماتیک حل کند و سران 1+5 نیز در بروکسل جلسه میگذارند تا سازوکار ادامه مذاکرات با ایران را بررسی کنند و بهنظر میرسد که باب جدیدی پیش روی پرونده هستهای ایران باز شده است، از همین رو با حشمتالله فلاحتپیشه، کارشناس مسائل سیاسی و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم به گفتوگو نشستیم تا زوایای این موضع جدید غرب و مهرهچینیهای احتمالی سایر کشورهای مؤثر در این رابطه را بررسی کنیم.
- با توجه به اینکه اعضای 1+5 در نشست اخیر خود از ادامه مذاکرات با ایران درباره پرونده هستهای کشورمان خبر دادند، بهنظر شما ایران چه شروطی میتواند در دور جدید مذاکرات داشته باشد؟
شواهد نشان میدهد که طرفین بیشتر بهدنبال مذاکرات بدون پیششرط هستند و اصولا گذاشتن پیششرط منجر به شکست مذاکرات خواهد شد. بهنظر من ضمن اینکه طرفین حتما مواضع خود را دارند اما پیششرطی را مطرح نخواهند کرد و سعی دوطرف بر این خواهد بود که مذاکرات انجام شود چون شکلگیری وقفه در انجام مذاکرات، بهویژه وقفهای که بهخاطر یکسری تحولات شکل گرفت ازجمله مسئله انتخابات در آمریکا و عدمتوافقی که در آخرین نشست بهوجود آمدبه ضرر طرفین است، لذا عملا چیزی که الان ممکن است شکل بگیرد دور جدیدی از مذاکرات خواهد بود. در این دوره وقفه مذاکرات، نوسانات زیادی شکل گرفت و مشخصا دیدیم که در آمریکا که در راس گروه مذاکرهکننده است نوسانی از تصمیمگیریهای سیاست خارجی بین دورقیب اصلی مطرح و همین باعث تعلیق مذاکرات رسمی 1+5 و ایران شد. در این مدت هم رابطه ایران و آژانس بهعنوان رابطهای نهچندان مثبت ادامه پیدا کرد، ضمن اینکه چیزی که در این رابطه وجود داشت تشدید سیاستهای تحریمی در قبال ایران بود؛ سیاستهایی که آمریکاییها و سپس اروپاییها در دستور کار قرار دادند و در عمل فقط نوعی سیاست صبر و انتظار در یک فضای منفی وجود داشت و الان همه منتظر مذاکره هستند. لذا مذاکره بدون پیششرط برگزار خواهد شد اما در این بین چنداتفاق افتاده است که میتواند در روند مذاکرات تأثیر بگذارد؛ نخستین مسئله این است که در آمریکا، طیف تندرو طرفدار برخورد جدی با ایران به رهبری میترامنی و جمهوریخواهان و بقایای نسل نومحافظهکاران، عملا در عرصه سیاست خارجی آمریکا جایگاه خود را از دست دادهاند و 18نومحافظه کاری که سیاستهای خشن علیه ایران را دنبال میکردند عملا جایگاهی در تصمیمگیریهای سیاست خارجی آمریکا ندارند و حتی نقش آنها در کنگره نیز کمرنگ شده است. دوم اینکه در آخرین نشست مشورتی 1+5 که به میزبانی کاترین اشتون در بروکسل انجام شد، اعضا تصمیم گرفتند که یکسری دستورالعملهای سازنده را در قبال ایران مطرح کنند و این یعنی ادامه همان موضوعی که در آمریکا مطرح است.
در آمریکا بحث پایان دادن به موضوع اختلاف با ایران تا سال 2013میلادی به یک شعار انتخاباتی در آمریکا و به تبع آن به یک راهبرد سیاست خارجی تبدیل شده است و شاهدیم که دوره تازهای شکل گرفته که در این دوره تازه عزم جدی برای پایان دادن به این اختلاف وجود دارد. اما اینکه به چه سمتی حرکت کنیم؟ من معتقدم طرفین میتوانند سر راهکاری که عرض میکنم به توافق برسند و این راهکار این است که جمهوری اسلامی ایران در قالب مفاد اساسنامه آژانس، فناوری هستهای خود را داشته باشد و وقتی این فناوری از چرخه کامل سوخت هستهای بهویژه در قلب آن که تولید سوخت است به رسمیت شناخته شود آن موقع بر سر درصد این سوخت میتوان مذاکره کرد. مسئله دیگر این است که طرف 1+5 بپذیرد که سیر قهقرایی تحریمها علیه ایران شروع شود. این یک نگاه منصفانه به سیاست خارجی است؛ یعنی طرفین به توافق برسند. اما در عین حال چند عامل منفی هم در این بین عمل میکند که باید به آنها توجه کرد؛ عامل اول این است که آقای آمانو و آژانس بهجای اینکه نقش ناظر و داور را بازی کنند بهعنوان یک بازیگر سعی در تنگکردن عرصه بر ایران را دارند. در گزارشهای آژانس بدون اینکه اثبات شود ایران تخلفی کرده سعی دارند ایران را بهعنوان طرفی که همکاری لازم را انجام نمیدهد نشان دهند. موضوع دیگر این است که غرب تلاش میکند پایههای فنی و دیپلماتیک پرونده ایران را تضعیف کند. دیگر اینکه با تعدیل موضع کسانی مانند اوباما، ما ببینیم که از طرف طیف تند اروپایی مانند انگلیس و فرانسه نوعی سیاست غلط علیه ایران در حال شکلگیری است که نوعی منفعتخواهی است که از طرف رقبای سنتی آمریکا در قلب اروپای غربی مطرح میشود. موضوع دیگر این است که چین و روسیه بازیگرانی هستند که به جای نگاه رقابتی به شرایط تازه در رابطه ایران و غرب، باید کمک کنند تا دیپلماسی تازهای شکل بگیرد و این کمک به سمت ایران باشد. در غرب تلاش بر این است که ایران هزینه مذاکرات را متقبل شود و این دو کشور باید کمک کنند تا این هزینه متقابل باشد. بهطور مشخص عرض میکنم که چین و روسیه نباید به رفع اختلاف میان ایران و غرب نگاه رقابتی داشته باشند.
- شما در صحبتهای خود به تأخیر غرب در ادامه روند مذاکرات اشاره کردید. بهنظر شما پاسخ احتمالی غرب برای این تأخیر چهارماهه چیست؟
بخش اعظم تأخیر به دلیل انتظار برای شکلگیری تحولات بود و مشخصا انتظار دو چیز؛ اول اینکه در سطح کلان، غرب منتظر بود که سیاستهای تحریمی تازه در قالب سیاست چماق و هویج در قبال ایران ادامه پیدا کند و دوم اینکه غربیها منتظر انتخابات در آمریکا بودند زیرا یک چالش جدی در سیاست خارجی آمریکا بهوجود آمده بود که نمیتوانست چالشی غیرواقعی باشد. در سومین مناظره انتخاباتی اوباما و رامنی، 47بار اسم ایران به میان آمد، درحالیکه از رقیب استراتژیک آمریکا در گذشته یعنی روسیه تنها 10بار اسم برده شد و اسم رقیب استراتژیک آینده آمریکا، یعنی چین تنها 26بار به میان آمد. این مسئله انتظارات دیپلماتیک را در قبال ایران بالا میبرد و این انتظار هم هست که غرب درخصوص تأخیر خود پاسخ قانعکنندهای داشته باشد.
- بهطور مصداقیتر آژانس نشان داده است که علاقهای به پیشرفت گام به گام مذاکرات ندارد. بهنظر شما ایران چطور میتواند مذاکرات را ادامه دهد، طوری که دست بالاتر را داشته باشد؟
من فکر میکنم که برنامه هستهای ایران روند خود را طی میکند هرچند که در برخی از موارد، ایران سعی کرد هم مشکلات داخلی خود را حل کند و هم نوعی حسن نیت رفتاری از خود نشان دهد؛ مانند تعدیل بخشی از سوخت تولید شده به سوخت مورد نیاز برای رآکتور تهران. برنامه ما در قالب سیاستهای تنظیمشده از سوی آژانس در حال پیشروی است. اگر نیازهای ایران در زمینه سوخت بالای پنج درصد تأمین و درعین حال سیاستهای تحریمی در قبال ایران تعدیل شود این راهکار سیاسی و فنیای است که میتواند منافع ما را تأمین کند اما به شرطی که این کار صورت بگیرد چرا که تاکنون روشی که غرب پیشگرفته خلاف اساسنامه آژانس بوده؛ یعنی مانع از این بودند که ایران سوخت تا 20درصد خود را از خارج تأمین کند و انتظار داشتند که ایران تأمین سوخت پنج درصد هم نداشته باشد.
- بهنظر شما چقدر احتمال این هست که ادامه مذاکرات باعث کاهش فشارهای غرب علیه ایران شود؟
رابطه تعریفشدهای بین تحریم و موضوع هستهای ایران وجود دارد که شعار نمیتواند در این رابطه نوسان ایجاد کند؛ یعنی اگر طرفین خیلی هم ابراز امیدواری کنند ولی نتیجهای ندهد عملا این رابطه نمیتواند ثمری به همراه داشته باشد. طرفین باید در نشست بعدی خود بهگونهای عمل کنند که حداقل دستورکاری برای اختلافزدایی بین طرفین تنظیم شود. اعتقاد دارم اگر این موضع اخیر اوباما بعد از انتخابات ریاستجمهوری بهعنوان یک سیاست کلی شکل بگیرد، یعنی اینکه آمریکا صادقانه بهدنبال حل اختلاف با ایران است و اگر طبق مقررات بینالمللی امکان برخورداری ایران از سوخت هستهای را به رسمیت بشناسد بسیار مؤثر خواهد بود اما مشکلی که تاکنون وجود داشته این است که دستورات کلان مقامات غربی تبدیل به چارچوبی میشود که در آن امکان تصمیمگیری مختل خواهد شد.
- پیرو سخنان شما، شاهدیم که اگرچه مقامات آمریکایی خواستار برخورد دیپلماتیک با ایران هستند اما سران رژیم صهیونیستی همچنان بر خطقرمزها تأکید دارند. بهنظر شما این فشارها چقدر در مذاکرات آینده تأثیرگذارند؟
در مقطع کنونی دوران برخورد سخت با ایران سپری شده؛ یعنی برخورد سختی که در انتخابات آمریکا نیز مطرح میشد نوعی تلاش سیاسی بود برای تحمیل فشارهای بیشتر بر ایران و وادارکردن جمهوری اسلامی به عقبنشینی. حداکثر تهدیدها نیز در این زمینه صورت گرفت و الان تهدید تبدیل شده به فشار و اعتدال. در این مقطع مذاکراتی اگر طرفین بتوانند راهکارهای عملی ارائه دهند به نتیجه معقولی خواهند رسید. جنگ هشتروزهای که در نوار غزه شکل گرفت بهخوبی نشان داد که رژیم صهیونیستی آخرین انرژی خود را صرف میکند و راهکار نظامی در منطقه، نتیجه لازم را ندارد و جنگ در منطقه، جنگی است که به جای اینکه بهره متقابل داشته باشد ضرر متقابل خواهد داشت. اتفاق جالبی که الان در حال شکلگیری است این است که آمار شاخصهای امنیتی رژیم صهیونیستی در جنگهای اخیر و کوچکی که با لبنان و غزه انجام میدهد بسیار بیشتر از سالهای 1948تا 1973 است و انجام یک برخورد غیردیپلماتیک هزینه بسیار زیادی را برای این رژیم درپی خواهد داشت. معتقدم که مجموعه این تحولات، اثباتکننده دیپلماسی است ولی دیپلماسی هم زمان خواهد داشت و نیاز است که تحولات بهطور دقیق بررسی شود تا بذر دیپلماسیسازنده میوه خود را به ثمر برساند.